باز کن در یا الهی آمدم
شاعر: احسان محسنی فرد
باز کن در یا الهی آمدم
با تمام رو سیاهی آمدم
باز کن در خوب یا بد آمدم
سابقه دارم مجدد آمدم
من دگر آن عبد سابق نیستم
راست می گویم که عاشق نیستم
روزگاری با تو حالی داشتم
با نوافل اتصالی داشتم
لقمه از شبهه حتی دور بود
زندگی ها ساده روزی جور بود
وضع من تغییر کرده سیدی
معصیت تأثیر کرده سیدی
یا اله المذنبین عفوت کجاست
هر چه از جودت روا داری به جاست
جز تو غفار الخطایا هست؟نیست
مستحق تر از من آیا هست نیست
کی گرفتار بلایت می شوم
کی سزاوار عطایت می شوم
مجرمم اقرار من را گوش کن
شعله خود خواهی ام خاموش کن
با بهانه آمدم سوی کریم
یارحیم(اصبر علی عبد لئیم)
هست بیماری روحم لا علاج
من سراپا احتیاجم احتیاج
برگه عفو مرا یارب بده
توشه یک عمر را امشب بده
هر چه بر من می پسندی آن بده
مستکینم لقمه ای ایمان بده
سائلم من رحمت جانانه را
با علی در می زنم این خانه را
ذکر قلب مضطر من تا لحد
یا امین الله فی ارضه مدد
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}